از جشن تکلیف تا******
سلام دوستای گلم...به قولم عمل کردم و از جشن تکلیف اسرا خانوم تا تابستان امسال بدون هیچ مقدمه ای از نگاه دوربین شما رو با این لحظه ها سهیم میکنم..البته باید اینم اضافه کنم که درست که مراسم پر شکوهی بود چون مدرسه خودشون فیلمبردار و عکاس گرفته بودن دیگه به مامانا اجازه ی عکس گرفتن نمیدادن..منم حدود ده بیستا یواشکی عکس گرفتم ولی شما به همین دو سه تا قانع باشین .....فیلمشونم مونتاژ شده دستمون رسید...
اینجا نماز خونه ی مدرسه هستش عسل مامان دارن پرو چادر میکنن...قبل جشن
اینجا اتلیه ی عکاسی هستش..برای عکس جشن تکلیف اومده بودیم..
مسجد حضرت علی(ع)..محل جشن عبادت دخملیم بود..اینجا دارن اماده میشن برا شروع مراسم..
فدات بشم فرشته ام که اینقدر پاک و معصومی...
تا یادم نرفته..دختری من چون تو همه چی برترینه تو مراسم معلم پرورشیشون خانم رحیمی اجرای مراسم و دیکلمه ای راجب سن تکلیف رو به عهده ی نفر اول کلاس سومی های مدرسه یعنی اسرا ی گلم گذاشتن..
اینم یه چادر نماز دیگس..که عزیز(مادرشوهرم)هدیه کرده بود..دخملی داشت تمرین ژست عکس رو میکرد منم تو لحظه شکارش کردم
اینم ازلوح وعکس جشن عبادت فرشته ام.البته یه کیف خوشگل هم بعد پذیرایی از مهمونا بعنوان جایزه دادن..حیفم اومد اینارو براتون نزارم.
و اما بعد ازجشن تکلیف بریم سراغ کانون قلم چی و افتخارات دخملی تو پیشرفت تحصیلی و نفرات برتر کشوری و......
افتخاربزرگ عزیزدلم..نازنینم..این بود که :قلمچی کتابی از برترینهای کشوری تهیه میکنه,وخداروهزاران هزار بارشکر که اسم وعکس دختر باهوش وگل منم تواین کتاب چاپ شده...
کاردستی های دختر هنرمندم که قبل عید معلم ازشون خواسته بود
اینم تسبیح دست ساز عروسک خودکفا و هنرمندم اسرا خانومی
اینم یه گوشه کوچولو از آتیش بازی شب چهارشنبه سوری..جاتون خالی با مامانجون ودایی پرویز وبابا جون وبابارضا دم در هم ازرو آتیش پریدیم وهم انواع ترقه هارو اسراخانومو دایی پرویز ترکوندن...
اینم از بابایی و دخملی که هر دوشون عمر و نفس من هستن....
چندتا خاطره ازعید امسال ودیدن مادربزرگمو یه گوشه ازتجمع بچه های باحال فامیل وچادر کوچولواسراخانوم تو13بدر امسال همرا ثمین خانوم دخترناز دایی رضای من..
فعلا تا عکسهای بعدی از روزگار خوش ما واسرا ی گلم بای...بزودی بقیه عکسهارو هم میزارم....