♫.•*♥♥* عروسـڪ خـانومے*♥♥*•♫

ا اینجا نازمامان تقریبا3.5سالت بود.  با مامان جونو بابایی  رفتیم  آسیاب خرابه  اونقدر با آب بازی کرده بودیکه.....  آخرش  خودتم    خیس کردی....(میدونیکه  چی  میگم...؟) ...

وقتی گلم 2ساله بودو  بابارضا هوای محرمی به دخترم داد وعکسشو گرفته بود انشالله صاحب  سربندت  مواظب وهمراهت باشه....... ...

اسرا  اینجا. ... اسرا  اونجا.... قربونش برم اینجا فکرکنم آخرای سال88 ودختر گل من  اونقدر  شلوغ  بود که   طاقچه  وباغچه  ودیوار راست  براش فرقی  نداشت.! البته  همیشه  سالم  باشه...باشه    وشلوغ کاری بکنه....... ...

همون جریانه...همون3 سالگی...میبینید که  آشپزخونه  هم  ول کن نبودن ایشون..... قربون ژست گرفتنت  دختری مامان.! ...

خانومم...اسرالی مامان... اینجا به موهاشون رسیدنو  بی اجازه مامان .......خاله ها دختربدی نیس اما یه ذره روژ زده تاعکسشو بندازم.... عکسشوگرفتم اما دعواشم کردم   ...

دختری من  نازه... همیشه عاشق تاپ  ودامن  بوده وهست! اینجا گلم 4 سالشه  اما خودش لباس خونشو انتخاب کرده بود بدو بدو اومد که خوشگل شدم؟؟؟؟؟؟؟؟ ...

نمیدونم  دختر نازم تاچه حد مامانی بودم  که میخاستی  لااقل  تااین سن!میدونم زیاد عصبانی میشم  اماقبول  کن خیلی  شلوغ بودیو هستی! اسرالی "جون مامان  نمیدونم  چطور دوستت دارمو اینکه  نعمت  وبرکت  زندگیم  هستی رو بهت بگم....... فرشته مهربونم..وقتی کمک مامانی  توکارای خونه...بااون دستای کوچیکت  بخودم  میبالم..وقتی  خودت کاراتو میکنی ومیگی مامان بیا ببین  قشنگه... نمیدونم  حس مادری واقعا  نمیشه درزبان جاری بشه  سخته! اما بودنت  توزندگیم  واینکه تاهستم  باشی..توشبهای قدر  جز دعاها...